خاطره شد..!
تاريخ : 31 / 3 / 1392برچسب:خاطره"خاطره عشق"نامردی"بی وفایی, | 12:21 | نويسنده : marjan heydari

شده گاهی توی زندگی مجبور باشم راهی رو انتخاب کنم ؛

بین راهی که عقل حکم می کند؛

راهی که دل باز می کند؛

راهی که انگشت ها اشاره می کنند ...

انتخاب.

در واقع انسان زمانی دست به انتخاب می زند که مجبور باشد !

اما گاهی فقط و فقط یک راه باقی می ماند.

جایی که عقل خاموش؛ دل ساکت و انگشت ها روی تسبیح و استخاره!

فقط رفتن...

و از این نقطه همه چیز تغییر می کند.

انسانی دیگر ؛ روحی دیگر ؛ خدایی دیگر...

تازه می فهمم "دلخوش به سکوتم..." یعنی چه!

دلخوشی سکوت را تازه حس می کنم! از وقتی رفتم...

پیشتر نوشتم " یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل...به کلافی بفروشیم و خریداری نیست"

خاطره شد...

 

اون شهر؛ خاطره شد...




نظرات شما عزیزان:

پری آسمانها
ساعت17:25---31 خرداد 1392
پاسخ:چشم ابجی گلمم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: